به چشم من گل وخار چمن یکی باشد
نوای بلبل وصوت زغن یکی باشد
تو از نوای مخالف ز راست بیخبری
وگرنه نغمه سرادر چمن یکی باشد
ترا تعدد اخوان فکنده است به چاه
وگرنه یوسف گل پیرهن یکی باشد
یکی است پیش سبکروح زندگانی ومرگ
که صبح را کفن وپیرهن یکی باشد
به توتیا چه کنم چشم خود چوسرمه سیاه
مرا که ساختن وسوختن یکی باشد
مرا که خلق نیاید به دیده حق بین
حضور خلوت با انجمن یکی باشد
رخ چو آینه گرداندن است بی صورت
ترا که طوطی شیرین سخن یکی باشد
فغان که در حرم وصل بار همچو سپند
مرا نشستن و برخاستن یکی باشد
دل دونیم ز عاشق دلیل یکرنگی است
که خامه دو زبان را سخن یکی باشد
به چشم هرکه رمیده است از جهان صائب
زمین غربت وخاک وطن یکی باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به بیان یگانگی و وحدت اشیاء و تجربیات انسانی میپردازد. او میگوید که در نگاهش گل و خار چمن یکی هستند و نوای بلبل و زغن نیز تفاوتی ندارند. به این ترتیب، او به تقابلها و تفاوتهای ظاهری توجهی ندارد و بر همسانیها تأکید میکند. شاعر به تنهایی انسانها و احساست آنها اشاره میکند و میگوید که همه ما در نهایت به یک حقیقت مشترک دست پیدا میکنیم. او نتیجه میگیرد که در زندگی و مرگ، عشق و تنهایی، و در نهایت هنگام دیدن واقعیت، همه چیز از یک نقطه نظر یکسان است. این اشعار دعوت به همدلی و درک عمیقتر از زندگی دارد.
هوش مصنوعی: در نظر من، گل و خار چمن هیچ تفاوتی ندارند و صدای بلبل و زغن نیز برایم یکسان است.
هوش مصنوعی: تو از صدای مخالف خبر نداری، و اگر داشتی میفهمیدی که نغمهای که در باغ شنیده میشود، از یک منبع است و همهجا یکی است.
هوش مصنوعی: افراد زیادی در اطراف تو وجود دارند که شاید باعث سردرگمی و تردیدت شدهاند، اما در واقع زیبایی و خوبی اصلی به مانند یوسف، تنها در یک لباس و ظاهری ساده متجلی است.
هوش مصنوعی: زندگی و مرگ به هم شبیه هستند و در واقع یکی هستند. مانند این که صبح به آغاز یک روز جدید و شب به پایان آن، هر دو بخشی از یک چرخهاند و هیچ تفاوتی در ماهیت آنها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم به توتیا (دارویی برای چشم) روی آورم، وقتی که چشم من همچون سرمه سیاه است؟ این دو برای من یکی شدهاند؛ هم ساختن و هم سوختن.
هوش مصنوعی: من که مردم قادر به دیدن واقعیتها نیستند، حضور در تنهایی و در جمع برایم فرقی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر چهرهات را مانند آینه بگردانی و به آن نگاه کنی، در واقع هیچ تصویری از تو نخواهد بود؛ همچنان که یک طوطی که شیرین صحبت میکند، تنها تصویر آن صداست و خود آن هیچ ظاهری ندارد.
هوش مصنوعی: ای وای، در حرم عشق، حالتی دارم مانند شعلهای که نمیتواند آرام بگیرد؛ نشستن و برخاستن من بیمعناست و یکسان است.
هوش مصنوعی: دل تقسیم شده از عشق، نشاندهندهی یکدلی و صداقت است، زیرا کلامی که با دو زبان بیان میشود، در واقع یکی است.
هوش مصنوعی: برای هر کس که از دنیا دور شده است، فرقی ندارد که در کدام سرزمین زندگی کند، چه در سرزمین غربت و چه در خاک وطن، احساس غربت یکی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.