ز خط صفای دگر روی یار پیدا کرد
ز داغ، حسن دگر لاله زار پیدا کرد
ز خط کشید رخش گرد خویش دایره ای
فغان که رهزن دلها حصار پیدا کرد
مباد روز خوش آن خط بی مروت را!
که در میان من و او غبار پیدا کرد
اگرچه حکم بیاضی بلند رتبه نبود
به دور گردن او اعتبار پیدا کرد
غریب بود محبت درین جهان خراب
مرا به خون جگر، روزگار پیدا کرد
اگر به آب رسانند خاک عالم را
نمی توان چو من خاکسار پیدا کرد
چه دامهای رمیدن به خاک کرد آهو
که چشم شوخ تو ذوق شکار پیدا کرد
چو زلف روز من آن روز تیره شد صائب
که راه حرف، خط مشکبار پیدا کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.