به دور لعل تو یاقوت از آب و رنگ افتاد
ز چشم جوهریان چون سفال و سنگ افتاد
دگر به قبله اسلام کج نگاه کند
نگاه هرکه بر آن صورت فرنگ افتاد
ز تنگ عیشی من خرده بینی آگاه است
که چون شرار به بند گران سنگ افتاد
شکست رنگ کند کار شیشه با دلها
حذر کنید ز حسنی که نیمرنگ افتاد
زبان عرض تجمل به یکدیگر پیچید
که راه قافله بر دیده های تنگ افتاد
برهنه در دهن تیغ بارها رفتم
که نبض فکر، مرا چون قلم به چنگ افتاد
به سرکشان جهان است جنگ من دایم
به تیغ کوه مرا کار چون پلنگ افتاد
ز شوق، سنگ نشان بال و پر برون آورد
به وادیی که مرا پای سعی لنگ افتاد
شکسته دل من کی درست خواهد شد؟
که مومیایی من سخت تر ز سنگ افتاد
همان ز چشم غزالان حصاریم صائب
اگرچه دامن صحرا مرا به چنگ افتاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف احساسات عمیق و دردهای خود میپردازد. او زیباییهای ظاهری را به چالش میکشد و میگوید که لعل و یاقوت در برابر عشق واقعی رنگی ندارند. شاعر از نگاه کردن به معشوقی که توجهش به او کم شده، غمگین است و از دشواریهای زندگی شکایت دارد. او به جنگ درونیاش با مشکلات و دشمنان اشاره میکند و از احساس شکست و ناکامی مینالد. در نهایت، او بیان میکند که دل شکستهاش به سادگی التیام نخواهد یافت و گذشتهی تلخش او را نمیتواند نجات دهد.
هوش مصنوعی: دور لعل زیبای تو، یاقوتها از زیبایی و جذابیتشان افتادند. چنان که جوهریان، یعنی صائغها و جواهرسازان، دیگر آنها را مانند سفال و سنگ میبینند و به آنها اهمیت نمیدهند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به آن چهره غربی نگاه کند، دیگر نمیتواند به قبله اسلام با حالت صحیح نگاه کند.
هوش مصنوعی: از زندگی سخت و دشواری که دارم، میفهمی که چه طور مانند شعلهای میسوزم و به زنجیرهای سنگین گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: شکست رنگ باعث میشود که شیشه با دلها بازی کند؛ مراقب باشید از زیبایی که رنگش کم رنگ شده است.
هوش مصنوعی: زبانها برای نشان دادن زیباییها و تجملات با هم به گفتگو پرداختند، به طوری که مسیر حرکت قافلهها به دیدگاههای محدود و تنگ افراد مبتلا شد.
هوش مصنوعی: من بارها با داشتن افکار و احساسات عمیق، با جسارت به دل خطر رفتهام و توانستهام که آنها را مانند قلم به دست بگیرم و بیان کنم.
هوش مصنوعی: من همیشه در حال نبرد با سرکشان و ظالمین دنیا هستم، و کار من مانند پلنگ در میانه کوه، خطرناک و چالشبرانگیز است.
هوش مصنوعی: از شوق و هیجان، سنگی را به یاد بال و پر خود به زمین انداخت، در مکانی که پای تلاش من به سختی و ناتوانی افتاده است.
هوش مصنوعی: دل شکسته من چه زمانی درست میشود؟ حالتی که از سنگ هم سختتر شده و به حالت مومیایی درآمده است.
هوش مصنوعی: من هم مانند غزالان هستم که در تنگنا قرار دارند، صائب، هرچند که دامن طبیعت به دستم افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.