گنجور

 
صائب تبریزی

دل پیران کهنسال غمین می باشد

قامت خم شده را داغ نگین می باشد

در دل هرکه بود خرده رازی مستور

همچو دریای گهر تلخ جبین می باشد

از لب ساغر می راز تراوش نکند

ساکن کوی خرابات امین می باشد

یاد رخسار تو هم آتش بی زنهارست

رتبه حسن گلوسوز همین می باشد

خال در کنج لب و گوشه چشم است مقیم

دزد پیوسته طلبکار کمین می باشد

دهن خویش مکن باز به دریا صائب

که غذای صدف از در ثمین می باشد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کلیم

عیش در کلبه ما گوشه نشین می باشد

دید و وادید مکن عید همین می باشد

سر و سامانم چون شیشه می نیست زخود

روش اهل خرابات چنین می باشد

هر که حرصش فکند هر دری و هر جائی

[...]

صائب تبریزی

دل سودازدگان گوشه نشین می باشد

دانه سوخته در زیر زمین می باشد

ماه در دایره هاله نماید خود را

حسن مشتاق پریخانه زین می باشد

از خط پشت لبت شور به دلها افتاد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه