زردی روی من از باده کشیدن باشد
موج می رنگ مرا بال پریدن باشد
زان به خون قانعم از باده گلرنگ که خون
باده ای نیست که موقوف رسیدن باشد
دل عاشق ز غم روز حساب آسوده است
دانه سوخته فارغ ز دمیدن باشد
تا به چند از لب میگون تو ای بی انصاف
روزی ما لب خمیازه مکیدن باشد
بردباری و تواضع سپر آفتهاست
پل این سیل گرانسنگ خمیدن باشد
راه در بی جهت از یک جهتی بتوان برد
خضر این بادیه دنبال ندیدن باشد
سخن پاک محال است که افتد بر خاک
در گهر آب مسلم ز چکیدن باشد
چند چون شمع درین بزم ز روشن گهری
روزی من سر انگشت مکیدن باشد
نیست غیر از سخن مهر و محبت صائب
گفتگویی که سزاوار شنیدن باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیان کننده احساسات عاشقانه و تأملات شاعر درباره عشق، درد و زیبایی است. شاعر از باده و شوق به وصال میگوید و به غم و رنج دل عاشق اشاره میکند. او از ناپایداری لذتها و دردهای ناشی از عشق و فراق سخن میگوید و به ظرافتهای گفتار و دوستی اشاره میکند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که تنها سخن محبت و مهر ارزش شنیدن دارد، و به دنبال درک عمیقتر از زندگی و عشق است.
هوش مصنوعی: طلایی شدن رنگ من به خاطر نوشیدن شراب است، و نوسان رنگ من به مانند بال پرواز کردن است.
هوش مصنوعی: از آنجا که شراب گلرنگ وجود دارد، من از خون قانعم، چرا که خون شراب نیست که بخواهد در مسیر رسیدن به آن مانع ایجاد کند.
هوش مصنوعی: دل عاشق به خاطر غم روز حساب، آسوده و بیدغدغه است؛ همانطور که دانهی سوخته از دمیدن خوشهها بیخبر است.
هوش مصنوعی: چقدر باید از لبهای زیبا و دلنشین تو بگذریم، ای ناعادل! آیا روزهای ما فقط به خمیازه کشیدن و انتظار کشیدن برای تو سپری خواهد شد؟
هوش مصنوعی: سبر و فروتنی مانند سپری است که ما را در برابر مشکلات محافظت میکند؛ مانند پلی که در برابر یک سیل قدرتمند، خم میشود و از خرابی جلوگیری میکند.
هوش مصنوعی: اگر از بیراهی، انسانی در نظر بگیریم که به جهت خاصی حرکت میکند، میتوان گفت که مثل خضر در این بیابان، او در جستجوی پلیدها و ناپیداهاست و در واقع نمیبیند که به کجا میرود.
هوش مصنوعی: سخن راستین و خالص هرگز به زمین نمیافتد، چرا که مانند گوهری ناب، از چکیدن آب زلال به دست میآید.
هوش مصنوعی: در این جمع و محفل، مانند شمع که برای روشنی خود میسوزد، من نیز روزی در ناراحتی و عذاب، انگشت را میمکیدم.
هوش مصنوعی: جز سخن از مهر و محبت، هیچ کلامی نیست که ارزش شنیدن داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق هرجا ادبآموز تپیدن باشد
خون بسمل عرق شرم چکیدن باشد
مزرع نیستی، آرایش تخم شرریم
آفت حاصل ما عرض دمیدن باشد
شوق مفت است که در راه کسی میپوییم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.