زآه و دود عاشق حسن را کلفت نمیگیرد
که آب زندگانی را دل از ظلمت نمیگیرد
مرا کرده است وحشی آنچنان اندیشه لیلی
که با آهو دل مجنون من الفت نمیگیرد
مگر دست دعایی چند را همدست خود سازد
وگرنه دست تنها دامن دولت نمیگیرد
ز معنی هرکه بیگانه است از خلوت کند وحشت
وگرنه اهل معنی را دل از خلوت نمیگیرد
به رشوت عامل از خود گر کند اصحاب سلطان را
مکافات عمل از هیچ کس رشوت نمیگیرد
مپرس از سادهلوحان صورت حال جهان صائب
که دل آیینه را از عالم صورت نمیگیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی عشق و مشکلات آن میپردازد. شاعر میگوید که درد و رنج عشق حسن او را تحت تأثیر قرار نمیدهد و زندگیاش را از تاریکی نمیرهاند. او به وضعیت خود به عنوان "وحشی" اشاره میکند و میگوید که عشق او به لیلی باعث شده که دلش نتواند به هیچ چیز دیگری محبت ورزد. شاعر همچنین به دعا و یاری از دیگران اشاره میکند و میگوید که بدون همکاری، دستیابی به موفقیت دشوار است. او به معنای واقعی و عمیق زندگی اشاره میکند و میگوید که کسانی که از حقیقت دور هستند، نباید انتظار آرامش و اطمینان داشته باشند. در نهایت، شاعر به سادگیلوحی افراد در درک واقعیات زندگی انتقاد میکند و میگوید که آنها نمیتوانند عمق احساسات را درک کنند.
هوش مصنوعی: عاشق حسن، با وجود آه و دودی که به جانش میزند، نگران نمیشود و دلش از تاریکی زندگی خالی نمیشود.
هوش مصنوعی: اندیشه لیلی به قدری مرا وحشی کرده که دیگر دلی نداشتهام که با آهو ارتباط برقرار کنم.
هوش مصنوعی: اگر دعا و درخواستهای چند نفر به هم بپیوندد و همکاری کنند، ممکن است نتیجهبخش باشد، اما در غیر این صورت، تنها کوشش فردی نمیتواند به موفقیت و رفاه منجر شود.
هوش مصنوعی: کسی که به ژرفای معانی آشنا نیست و از تنهایی دور میشود، احساس ناامنی و ترس میکند؛ اما افراد آگاه به معانی، هرگز دلشان از تنهایی و آرامش دور نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی از روی رشوه و نفع شخصی به کسانی که در خدمت سلطان هستند، کمک کند، باید بترسد که نتیجه کارهایش را از هیچ کس نمیتواند پنهان کند و در نهایت، عواقب بدی برای او خواهد داشت.
هوش مصنوعی: از افراد سادهلوح درباره وضعیت جهان سؤال نکن، چرا که دل صاف و بیآلایش نمیتواند واقعیتها و شکلهای دنیای ظاهری را درک کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل صاف من از وضع جهان کلفت نمیگیرد
بلی آیینه زنگ از زشتی صورت نمیگیرد
توانایی صبرم کاش میبودی ازین داغم
که دست ناتوانی دامن طاقت نمیگیرد
زبان هر گیاهی از مآل هستیش گوید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.