به هر محفل بهشتی روی من منزل کجا گیرد؟
که از رضوان بهشت جاودان را رو نما گیرد
زشرم جلوه مستانه او سرو پا در گل
زطوق قمریان چون دود از روزن هوا گیرد
سر خورشید را چون صبح بیند در کنار خود
زروی صدق اگر دامان شب دست دعا گیرد
مده تن در گرفتن گر دل آزاده می خواهی
که در ششدر فتد جسمی که نقش بوریا گیرد
ندارد چشم احسان از خسیسان همت قانع
محال است استخوان را از دهان سگ هما گیرد
نهال دستگیری، دستگیری بار می آرد
نماند بر زمین هر کس که کوری را عصا گیرد
تمنای ترحم دارم از شمع جهانسوزی
که از خاکستر پروانه رخسارش جلا گیرد
زهر بیدل نیاید غوطه در دریای خون خوردن
که دارد زهره تا دامان آن گلگون قبا گیرد؟
چو خورشید درخشان در زوال خویش می کوشد
بلند اقبال چون از زیردستان سایه وا گیرد
نیندازد زنخوت سایه بر روی زمین صائب
نهال سرکش او در دل هر کس که جا گیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی جایگاه انسان و ارتباط او با طبیعت و خلاقت میپردازد. او به کمک تصاویری زیبا و استعارهها، به توصیف مکانهایی میپردازد که روح انسان میتواند در آنجا آرامش و خوشبختی بیابد. شاعر از زیباییهای بهشت و جلوههای طبیعت سخن میگوید و همچنین تأکید میکند که افرادی که به دنبال دریافت حسن و نیکی هستند، باید از خساست و خودپسندی دوری کنند. او به این نکته اشاره میکند که اگر انسان دل آزادهای بخواهد، نباید به جسم محدود خود بچسبد. در انتهای شعر، شاعر بر اهمیت نیکی و انسانیت تأکید میکند و بیان میدارد که هرکس که کوری را به عنوان عصا برگزیند، دیگر بر زمین نخواهد ماند. این شعر در نهایت به ارزشهای انسانی و روحی اشاره دارد و خواننده را به تأمل در ذات وجود خود فرامیخواند.
هوش مصنوعی: در هر جمعی که بهشتی باشد، چه جایی برای من خواهد بود؟ زیرا حضور من مانند نمایی از نعمتهای بهشت جاودان است.
هوش مصنوعی: از شرم زیبایی و دلربایی او، قامت بلندش که در میان گلها قرار دارد، همچون دودی از لای پنجره به خارج میآید.
هوش مصنوعی: زمانی که صبح، سر طلایی خورشید را در کنار خود ببیند، اگر سادگی و صداقت زنی در دامان شب دعا کند.
هوش مصنوعی: دست نینداز به بدن و جسم خود، اگر دل آزاده و رهایی را میخواهی. زیرا اگر جسمت در چنگال دنیا گرفتار شود، چون بوریایی نقش میپذیرد و هویت اصلیاش را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: چشم امید به کمک از افرادی که خسیس هستند، بیفایده است. همچنین، انتظار نداشته باش که کسی از روی ترحم چیزی را که متعلق به خود دارد، به تو بدهد.
هوش مصنوعی: درختی که از دلسوزی و کمک به دیگران نشات میگیرد، محصول خوبی به بار میآورد. کسی که به دیگران کمک میکند و به آنها راهنمایی میکند، هرگز در زندگیاش ناکام نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: من از شمعی که خود را به خاطر پروانهاش فدا کرده، درخواست رحمت دارم تا از خاکستر آن پروانه روشنایی بگیرد.
هوش مصنوعی: کسی که زهر بیدلی را تجربه کرده، نمیتواند در دریای خون غوطهور شود؛ زیرا او قدرتی دارد که نمیگذارد به این اندازه در درد و سختی فرو رود و خود را به چنان نزدیکی به دشواریها برساند.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید در حال غروب است، در تلاش است تا اقبال بلند خود را حفظ کند، زیرا هنگامی که سایهاش از زیر دستها دور میشود، همچنان میکوشد تا درخشان بماند.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت تو بر روی زمین سایه نمیاندازد، زیرا در دل هر کسی که تو را میبیند، عشق و محبت به وجود میآید و تو به مانند یک نهال سرکش در درون آنها ریشه میکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مکن بر نفس رحمت با تو چون راه جفا گیرد
سزای کشتن است آن سگ که پای آشنا گیرد
مترس از نفس سرکش، پنجه تسخیر بیرون کن
که چون گیری گلوی اژدها شکل عصا گیرد
کسی کز خلق خواهد حاجت خود، مردنش اولی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.