ساده لوحانی که درد خود به درمان داده اند
دامن یوسف زدست از مکر اخوان داده اند
محرمان کعبه مقصود، از تار نفس
جامه احرام خود چون صبح سامان داده اند
یک گل بی خار گردیده است در چشمم جهان
تا مرا چون شبنم گل چشم حیران داده اند
نیست غافل عاشق از پاس ادب در بیخودی
عندلیب مست را سر در گلستان داده اند
ناله زنجیر دارد حلقه چشم غزال
تا من دیوانه را سر در بیابان داده اند
اهل دنیا حلقه بیرون در گردیده اند
همچو زنبور عسل تا خانه سامان داده اند
عارفان را شکوه ای از گردش افلاک نیست
اختیار کشتی خود را به طوفان داده اند
زیر بار منت گردون دو تا گردیده ام
همچو ماه نو مرا تا یک لب نان داده اند
گفتگوی ماست بی حاصل، وگرنه مور را
مزد گفتار از شکرخند سلیمان داده اند
از دل پرخون و آه آتشین و اشک گرم
آنچه می باید مرا صائب به سامان داده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر در مورد عشق، درد و دنیای انسانها میپردازد. شاعر به سادگی میگوید که افرادی سادهدل و بیخبر از پیچیدگیهای زندگی، دردهای خود را به درمان رساندهاند و به تمثیل دامن یوسف و مکر دیگران اشاره میکند. او از محرمان کعبه (عارفان) سخن میگوید که برای رسیدن به حقیقت، از نفس خود گذشت کردهاند. شاعر به زیبایی و بیخاری یک گل اشاره میکند که حالتی حیران و خیره به جهان دارد.
شاعر همچنین به ناله و درد دل عاشقان اشاره میکند که در دنیای مادی به دنبال آرامش هستند، و آنها را با غزال و زنجیر مقایسه میکند. اشاره به تلاش و بیثمری اهل دنیا که در پی جمعآوری دنیا هستند، در کنار دلمشغولی عارفان که خود را به طوفان تقدیر میسپارند، نشاندهنده تضاد بین دنیا و معنویت است.
شاعر در نهایت از حال و روز خود، امتحانها و سختیهایی که در زندگی پیش رو داشته و از دلتنگی و ناراحتیهایش صحبت میکند و این همه را به آغوشی نسبت به معنای عمیق زندگی مرتبط میسازد. این شعر ترکیبی از عشق، اندوه، و دغدغههای وجودی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: افرادی که به سادگی مشکلات خود را حل کردهاند، به دلیل فریب کسانی که به آنها نزدیک هستند، از کمک دیگران محروم شدهاند.
هوش مصنوعی: مردان بزرگ و با مقام، از حجاب نفس خود، مانند صبح که در نظم و ترتیب میگنجد، پس از آماده سازی به کعبه میروند.
هوش مصنوعی: در چشم من، دنیایی مانند یک گل زیبا و بدون خار وجود دارد، به طوری که مرا مثل شبنم روی گل، در حال حیرت و شگفتی نگه داشتهاند.
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر ادب و احترام از بیخود شدن غافل نیست، بلکه در حالتی شگفتآور، پرندهٔ مست را در گلستان قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: صدای زنجیر نالهای دارد که به چشم غزال میماند، زیرا مرا که دیوانهام به بیابان سپردهاند.
هوش مصنوعی: ساکنان دنیا مانند زنبورهای عسل دور دروازه گرد هم آمدهاند تا خانهای را منظم و مرتب کنند.
هوش مصنوعی: عارفان به گردش و تغییرات دنیا هیچ گونه اعتراضی ندارند، زیرا خود را در دست سرنوشت سپرده و به او اعتماد دارند.
هوش مصنوعی: زیر بار منت و فشار زندگی، مانند ماه نو که تنها بخشی از آن نمایان است، من هم از نظر روحی و جسمی به شدت تحت تأثیر قرار گرفتهام. تنها به خاطر یک لقمه نان، این همه رنج را تحمل کردهام.
هوش مصنوعی: گفتوگوی ما بیفایده است، زیرا حتی یک مور هم به خاطر گفتارش پاداشی از سلیمان به دست آورده است.
هوش مصنوعی: از دل پر درد و اندوه، با آهی سوزان و اشکهای داغ، تمام آنچه که نیاز داشتم، برای من به خوبی فراهم شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی قراران ترا تا خلعت جان داده اند
غنچه سان صد پیرهن چاک گریبان داده اند
تا ترا چون لاله و گل روی خندان داده اند
بیدلانت را چو شبنم چشم گریان داده اند
در شب هجران زحال بی قرارانت مپرس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.