یار ساقی گشت و مطرب هم نوا پرداز شد
چرخ گو ناسازشو چون صحبت ما ساز شد
از تماشای رخت اشکم سبک پرواز شد
آفت چشم است چون آیینه خوش پرداز شد
دیده هر کس به کبک خوشخرام او فتاد
سینه اش از زخم ناخن سینه شهباز شد
بر نیاید پرده شرم و حیا با حسن شوخ
نغمه رسوای جهان از پرده های ساز شد
تا برون کردم ز خاطر خار خار آشیان
از قفس بر روی من درهای رحمت باز شد
از شکستن ساز می گردد خلاص از گوشمال
ایمن از گردون شدم تا بخت من ناساز شد
نیست استاد آن که گاهی تیرش آید بر هدف
آن کماندارست پیش ما که جمع انداز شد
ناقصان را در ترقی خودنمایی لازم است
مشک چون گردید خون می بایدش غماز شد
هر که چون شبنم درین گلزار خود را جمع کرد
بی تکلف می تواند آسمان پرواز شد
همچو مغز پسته طوطی در شکر پنهان شده است
کلک شکر بار صائب تا سخن پرداز شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و زیبایی است که باعث بروز احساسات عمیق در انسان میشود. شاعر از لذت و درد ناشی از عشق سخن میگوید و به توصیف زیباییهای محبوبش میپردازد. زیبایی محبوب سبب شادی و اشک شاعر میشود و احساساتی چون خشم و شوق را در او برمیانگیزد. همچنین اشاره میکند که در دنیای عشق، تعادل و حیا از بین میرود و انسانها باید به قدرتمندی احساسات خود پاسخ دهند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که در عشق، خلوص و سادگی برای رسیدن به اوج زیبایی و پرواز روح اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: دوست ما تبدیل به ساقی شد و نوازنده هم همآوایی کرد. زمانه به ناخرسندی پرداخت، اما صحبت ما هماهنگ و دلنشین شد.
هوش مصنوعی: از دیدن زیبایی تو، اشکهای من به راحتی رها شدند. حالا با تماشای چشمانت، حس میکنم که آفتاب چشمهایم مانند یک آیینه زیبا شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به کبک زیبا و خوشحال نگاه کند، در دلش حسرت و زخم ناشی از آنچه ندارد به وجود میآید.
هوش مصنوعی: شرم و حیا دیگر قابل تحمل نیست، زیرا زیبایی و جلوه دلربایی دنیای گناه و افشاگری را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: وقتی که از دل خود زخمها و دردها را بیرون کردم و به آرامش رسیدم، درهای رحمت و نعمت به رویم گشوده شد.
هوش مصنوعی: وقتی که سازم را شکستم، از تنبیه محفوظ ماندم و از آسمان رهایی یافتم، اما هنگامیکه قسمتم با من سازگار نبود، دچار مشکل شدم.
هوش مصنوعی: کسی که همیشه موفق نمیشود، استاد نیست. آن کمانداری که گاهی تیرش به هدف میخورد، در واقع جمعی از افراد است که در نظر ما به جمعآوری مهارتها و تجربهها پرداختهاند.
هوش مصنوعی: افرادی که در حال رشد و پیشرفت هستند، نیاز دارند تا خود را به دیگران نشان دهند. وقتی مشک به رنگ خون درمیآید، باید نشانهای از غم و ناامیدی در آن مشهود باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که بتواند مانند شبنم در میان گلزار خود را جمع و مرتب کند، بدون زحمت میتواند به آسمان پرواز کند.
هوش مصنوعی: پیام این شعر بیانگر این است که زیبایی و لطافت کلام صائب، مانند مغز پستهای است که در شکر، پنهان و محافظت شده است. این بدان معناست که سخنهایی شیرین و دلنشین را با هنر و استعداد خاص خود به زیبایی بیان کرده است. هر چند که ممکن است تشخیص این زیبایی بر اساس کلمات دشوار باشد، اما در عمق معنا و ظرافت کلام، لذتی عمیق نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حسن خط با حسن خلق و مردمی انباز شد
رفته رفته آخر حسنش به از آغاز شد
حرفی از گیرایی مژگان او کردم رقم
نامه بر بال کبوتر چنگل شهباز شد
بلبل ما گر چنین گرم نواسنجی شود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.