صبح از لب لعل تو پیام نمکینی است
شام از شکن زلف گرهگیر تو چینی است
از زخم تو هر سینه خیابان بهشتی است
از داغ تو هر پاره دل زهره جبینی است
آبی که ازو خضر حیات ابدی یافت
از دامن دشت تو سیه خانه نشینی است
هر نقطه ز مجموعه رخسار تو چون خال
آشوب دل و دشمن جان، رهزن دینی است
مخمور ترا در دل می، نشأه جان بخش
زهری است که پنهان شده در زیر نگینی است
هر عقده که در راه طلب روی نماید
سودازده زلف ترا نافه چینی است
صبحی که ازو روی زمین شد شکرستان
نسبت به شکرخنده او شوره زمینی است
بینایی چشمی که به عبرت نشود خرج
از مایه حسرت، نگه بازپسینی است
معموره دنیا نبود جای اقامت
هر خانه که آید به نظر، خانه زینی است
صائب چه کند آهوی وحشت زده ما؟
هر گوشه درین دشت، کمندی و کمینی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و شاعرانه به وصف زیباییها و جذابیتهای معشوق میپردازد. او از صبح تا شب به توصیف اثرات عشق و زیباییهای معشوق میپردازد و به زخمها و دلشکستگیهایی که عشق به وجود میآورد اشاره میکند. هر ویژگی معشوق مانند زلف و لب او بیانگر جاذبه و تأثیر عمیق او بر دلهاست. شاعر از طبیعت و دنیای اطرافش به عنوان جلوههایی از عشق و زیبایی یاد میکند و در نهایت، حسرت و آرزوهایی که در دل دارد را با مضامین روحی و عاطفی ترکیب میکند. این شعر در کل نمایانگر عشق عمیق و تأثیرات آن بر زندگی انسان است.
هوش مصنوعی: صبح با لبان زیبای تو پیامی شیرین و دلنواز است و شام با پیچشهای زلف تو دلربایی میکند.
هوش مصنوعی: زخمی که تو بر دلها میگذاری، مانند خیابانهای بهشت است و داغی که بر دلها میگذارد، مانند نشانهای است که بر پیشانی زیبایی نقش میبندد.
هوش مصنوعی: آبی که خضر از آن حیات جاودان گرفت، در دامن دشت تو به سیاهی و تاریکی نشسته است.
هوش مصنوعی: هر کدام از زیباییهای چهرهات مانند خالی است که دل را متشنج میکند و جان را به خطر میاندازد، و آنها همچون موانعی برای دین و ایمان به شمار میآیند.
هوش مصنوعی: عشق و شوقی که در وجود تو وجود دارد، مانند جرعهای از شراب است که روح را تازه میکند. این حالت نشاطآور به خاطر مادهای است که در زیر سنگ قیمتی پنهان شده است.
هوش مصنوعی: هر مشکلی که در مسیر خواستهام پیش بیاید، نشان از چیزی است که باعث ایجاد حس و تمایل در من نسبت به زلفهای تو شده است.
هوش مصنوعی: صبحی که به خاطر آن زمین پر از شکر و نعمت میشود، در مقایسه با لبخند او مانند شور و تلخی زمین است.
هوش مصنوعی: اگر چشمی که درک عبرت نکند، بیناییاش باعث حسرتش میشود و در واقع نگاه او به گذشته، تنها به یادآوری درد و غم تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: دنیا مکانی دائمی برای زندگی نیست و هر خانهای که به چشم میآید، در واقع چیزی بیشتر از یک خانه نیست.
هوش مصنوعی: در دشت وسیع و بیپناهی که ما در آن قرار داریم، هر طرف کمینگاه و دام وجود دارد. در این شرایط، آهوی وحشتزده ما چه کاری میتواند انجام دهد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.