دیدن تازه خطان شاهد بالغ نظری است
واله آیه رحمت نشدن بی بصری است
بر خود از خجلت آن موی میان می پیچد
مور هر چند که مشهور به نازک کمری است
ناله من چه کند با تو که شور محشر
کوه تمکین ترا قهقهه کبک دری است
چون دل از دامن صحرای جنون بردارم؟
من که هر موج سرابم به نظر بال پری است
بر دل من که زبی همنفسی غنچه شده است
نفس سوخته عشق نسیم سحری است
همچو خورشید به یک چشم جهان را دیدن
نیست از نقص بصیرت که ز روشن گهری است
از بصیرت نبود خرج تماشا گشتن
چشم پوشیدن از اوضاع جهان دیده وری است
ساده لوحان حریصش به گره می بندند
گرچه چون ریگ روان خرده جانها سفری است
هر کمالی است در اینجا به زوال آبستن
تیغ خود را چو سپر کرد مه نو سپری است
نیست ممکن که نلرزد ز شکستن بر خویش
شیشه هر چند که در کارگه شیشه گری است
این که از شهپر طاوس مگس ران سازند
در زمین سیه هند، گل جلوه گری است
صائب از داغ غریبی به وطن می سوزد
همچو یعقوب مقیمی که عزیزش سفری است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات و تجربیات عمیق انسانی میپردازد. شاعر با اشاره به مفاهیمی چون عشق، غم و زیبایی، به نوعی گفتگو با خود و جهان را صورت میدهد. او به بصیرت و بینش در زندگی اشاره کرده و از چالشها و تردیدهایی که انسانها در مسیر شناخت و تجربه با آن روبرو هستند صحبت میکند. احساس تنهایی و درد ناشی از دوری از محبوب نیز در این ابیات به چشم میخورد، و با استعارههایی زیبا بر غم و غریبی خود تاکید میکند. در نهایت، شاعر به ناپایداری زندگی و کمالات اشاره کرده و نشان میدهد که تمامی زیباییها در معرض زوال و تغییر هستند.
هوش مصنوعی: دیدن خطوط جدید و زیبا نشانهای از عقل و درک بالاست و این که آیههای رحمت را نادیده بگیریم، نشاندهنده نداشتن بینایی و درک درست است.
هوش مصنوعی: از خجالت، موی سرم به دور خود میپیچد. هرچند که به خاطر نازکی کمرم، معروف هستم.
هوش مصنوعی: ناله و گریه من چه تأثیری بر تو دارد، در حالی که هیجان و عظمت محشر برای تو مانند خندهای ساده و بیاهمیت است.
هوش مصنوعی: زمانی که دلام را از دامن بیقراری بیرون بکشم؟ من که هر لحظه از سرابها به نظر میرسم که بالی دارم و پرواز میکنم.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر همراهی و عشق به یک نفر، مانند غنچهای باز شده است و نفس سوخته عشق مانند نسیم صبحگاهی برایم تازگی و زندگی را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: او نمیتواند مانند خورشید با یک نگاه به تمام جهان ببیند؛ زیرا از نقص بیناییاش ناشی میشود و به دلیل روشنی گوهرش است.
هوش مصنوعی: درک عمیق و واقعی از جهان، به این معنا نیست که فقط به تماشای ظواهر آن بپردازیم. بلکه این بصیرت میطلبد که از واقعیتهای بیرونی چشم بپوشیم و به جوانب معنوی و باطنی امور توجه کنیم.
هوش مصنوعی: سادهلوحان به خاطر طمع و ولع خود، او را به زنجیر میکشند، در حالی که زندگی او مانند دانههای ریز شن است و روحهای خردسال، در پی سفری هستند.
هوش مصنوعی: هر ویژگی یا کمالی در این دنیا به گونهای آمادهی زوال و از بین رفتن است. همچون سپری که تیغ خود را آماده میکند؛ به عبارتی، مانند مه نو که نوعی حفاظ به حساب میآید.
هوش مصنوعی: شیشه نمیتواند از شکستگی خود نلرزد، حتی اگر در کارگاه شیشهگری باشد.
هوش مصنوعی: اینکه بخواهند پر زیبای طاووس را به عنوان مگس در دنیای تیره و غمانگیز هند استفاده کنند، تنها یک نمایش بیمعنی و ناپسند است.
هوش مصنوعی: صائب از درد دوری و غریبگی به شدت ناراحت است، مانند یعقوب که به خاطر دوری از عزیزش خیلی میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه ز احوال دل بیخبرانت، خبری است
نه به سر وقت جگر سوختگانت، گذری است
گفتهای، باد صبا با تو بگوید، خبرم
این خبر پیش کسی گو، که شبش را سحری است
بر سرم آنچه ز تنها و فراقت، شبها
[...]
آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است
آتش از گرمی روزش خبر معتبری است
زلف، مخصوص رخ موی میانان باشد
سنبلی هست درآویخته هر جا کمری است
همچو الماس دم تیشهٔ او کارگر است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.