نه ز خط حلقه بر اطراف رخت بسته شده است
که نظرها به تماشای تو پیوسته شده است
از غبار خط شبرنگ دل آزرده مباش
که مه روی تو زین هاله کمر بسته شده است
ختم شد بر تو ازان حسن، که از روز ازل
خوبی از هر که جدا شد به تو پیوسته شده است
جلوه رشته تسبیح کند زنارش
بس که در زلف دلاویز تو دل بسته شده است
خوابش از چنگل شهباز رباینده ترست
شوخ چشمی که شکار من دلخسته شده است
بر غزالان سبکسیر، بیابان جنون
از غبار دل من خانه در بسته شده است
دل که چون تیر کج از بیهده گردیها بود
تا نشسته است ز پا، مصرع برجسته شده است
دامن دشت بود سرمه خاموشی سیل
گردش چرخ ز همواریم آهسته شده است
هیچ کس مشکل ما را نتوانست گشود
تا به نام که طلسم دل ما بسته شده است؟
تا به مغز سخن افتاده مرا ره صائب
پوست بر پیکر من تنگتر از پسته شده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.