هر که را می نگرم سوخته جان افتاده است
این چه برق است درین لاله ستان افتاده است؟
نیست ممکن که به خورشید درخشان نرسد
هر که چون قطره شبنم نگران افتاده است
حال ما رهروان آبله پایی داند
که نفس سوخته در ریگ روان افتاده است
از نهانخانه گوهر چه خبر خواهد داشت؟
خس و خاری که ز دریا به کران افتاده است
ای که در کعبه خبر از دل ما می گیری
روزگاری است که در دیر مغان افتاده است
زود باشد سر خود در سر این کار کند
چون قلم هر که به دنبال زبان افتاده است
در سر کوی تو ای انجمن آرای بهار
چهره زرد چو اوراق خزان افتاده است
وسعت دایره مشرب ما می داند
هر که چون نقطه مرکز به میان افتاده است
جود کن کز دهن خالی موری بسیار
رخنه در ملک سلیمان زمان افتاده است
جسم ما بر سر این عمر سبکرو صائب
برگ سبزی است که در آب روان افتاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و روز انسانها میپردازد که همگی دچار درد و رنج هستند. او به چه بسا مرگ و فنا نیز اشاره دارد و تأکید میکند که هیچکس نمیتواند به خورشید و نور حقیقی برسد اگر در ذکر و مراقبه غافل باشد. همچنین، شاعر میگوید که زندگی ما پر از مشکلات و نقصهاست، با اشاره به احساس گمشدگی و بیپناهی. او در نهایت از زیباییهای زندگی و عشق به معشوق صحبت میکند، اما همزمان از زوال و نگرانیهای حیات نیز سخن به میان میآورد. شعر مظاهر غم، نوستالژی و پیوند با معنویت را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هر کسی را که نگاه میکنم، گویی جانش در آتش سوخته است. این چه نوری است که در باغ لالهها تابیده است؟
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند قطره شبنم نگران و ترسو باشد، هرگز نمیتواند به نور و زیبایی خورشید برسد.
هوش مصنوعی: حال ما را تنها کسی میداند که مثل ما درگیر درد و رنج است و میداند که چقدر جانمان در این مسیر سخت و ناهموار آسیب دیده است.
هوش مصنوعی: هیچکس از ارزشهای واقعی که در اعماق وجود داریم خبر ندارد، مانند خس و خاری که از دریا به کنار آمدهاند و فقط به سطح ظاهری توجه میشود.
هوش مصنوعی: ای کسی که در کعبه از حال دل ما باخبر هستی، اکنون روزگاری است که ما در میخانه مغان گرفتاریم.
هوش مصنوعی: به زودی دچار مشکل خواهد شد، زیرا مانند قلمی است که هر کسی که به دنبالش افتاده، به همین سرنوشت دچار میشود.
هوش مصنوعی: در گوشهی کوی تو، ای زیبای بهار، چهرهام به زردی برگهای خزان در آمده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که ما را بشناسد، میداند که فضای تفکر و عقاید ما چقدر وسیع و باز است. ما در وسط این فضا قرار داریم، مانند نقطهای که در مرکز دایره قرار دارد.
هوش مصنوعی: بخشش کن و دست کمک دراز کن، زیرا در روزگار سلیمان، مشکلات و آسیبهای زیادی پیش آمده است که نیاز به یاری و همکاری دارد.
هوش مصنوعی: زندگی ما مثل یک برگ سبز است که در آب روان افتاده و به سرعت در حال حرکت و گذر است. این تصویر نشاندهندهٔ روزمرگی و زودگذر بودن عمر انسانهاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از شکر خنده ات آتش به جهان افتاده است
این چه شورست که در عالم جان افتاده است؟
نیست در جاذبه عشق مرا کوتاهی
پله ناز تو بسیار گران افتاده است
گر چه از ناز مقیم است به یک جا دایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.