در خرابات مغان منزل نمیباید گرفت
چون گرفتی، کین کس در دل نمیباید گرفت
یا نمیباید ز آزادی زدن چون سرو لاف
یا گره از بیبری در دل نمیباید گرفت
سد راه عالم بالاست معشوق مجاز
دامن این سرو پا در گل نمیباید گرفت
تا توان سرپنجه دریا چو طوفان تاب داد
تیغ موج از قبضه ساحل نمیباید گرفت
خونبها بهتر ز حفظ آبروی عشق نیست
در قیامت دامن قاتل نمیباید گرفت
با وجود حسن معنی، خواهش صورت خطاست
پیش لیلی دامن محمل نمیباید گرفت
صاف چون آیینه میباید شدن با خوب و زشت
هیچ چیز از هیچ کس در دل نمیباید گرفت
طالب حق را چو تیری کز کمان بیرون جهد
هیچ جا آرام تا منزل نمیباید گرفت
چشم بد بسیار دارد در کمین آسودگی
چون سپند آرام در محفل نمیباید گرفت
آه افسوس است صائب حاصل موج سراب
دامن دنیای بیحاصل نمیباید گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.