گنجور

 
صائب تبریزی

افسر زرین سر آزاده را در کار نیست

نقش عیب کاسه چینی است چون مودار نیست

باشد از تعبیر این خواب پریشان بی نیاز

اینقدر اندیشه در نظم جهان در کار نیست

مد احسان چون ندارد خامه شاخ بی بری است

نیشتر باشد رگ ابری که گوهربار نیست

مهر بر لب زن که در دیوان آن آیینه رو

طوطیان را آبروی سبزه زنگار نیست

از پرستاران دل افگار را داغی بس است

بهتر از دلسوز، شمعی بر سر بیمار نیست

نگذرد مینای می خشک از لب خاموش جام

پیش ارباب سخاوت حاجت گفتار نیست

باده خواران عیب هم را پرده داری می کنند

بزم می را رخنه ای چون دیده هشیار نیست

سعی در کردار بی گفتار مردان می کنند

رزق ما صائب به جز گفتار بی کردار نیست

 
 
 
فرخی سیستانی

اندرین گیتی به فضل و رادی او را یار نیست

جز کریمی و عطا بخشیدن او را کار نیست

تیز بازاری همی بینم سخا را نزد او

اینت بازاری که در گیتی چنین بازار نیست

از پی نام بلند و از پی جاه عریض

[...]

ناصرخسرو

جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست

زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست

بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد

این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست

مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش

[...]

خواجه عبدالله انصاری

روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست

کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست

از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند

پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست

قطران تبریزی

روز کوشیدن چو تیغت شیر جان او بار نیست

روز بخشیدن چو کفت ابر گوهر بار نیست

نابریده تیغ تو روز وغا پولاد نیست

نابسوده کف تو روز عطا دینار نیست

در خور گفتار هرکس مر ترا گفتار نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

ذوالجلال‌ است آن‌ که در وصف جلالش بار نیست

هرچه خواهد آن‌ کند کاری برو دشوار نیست

ملک او را ابتدا و انتها و عزل نیست

ذات او را آفت و کیفیت و مقدار نیست

آن خداوندی‌ که هست او بی‌نیاز از بندگان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه