بی اجابت آه مرغ آشیان گم کرده ای است
ناله بی فریادرس تیر نشان گم کرده ای است
هر عزیزی را که می بینم درین آشوبگاه
یوسف خود در میان کاروان گم کرده ای است
در نیابد هر که چون پروانه ذوق سوختن
در دل دوزخ بهشت جاودان گم کرده ای است
هر که در آغاز خط از گلرخان غافل شود
در بهاران عندلیب گلستان گم کرده ای است
این علف خواران که هر یک جانبی دارند روی
گله در دامن صحرا شبان گم کرده ای است
بی نصیبان جستجوی رزق بیجا می کنند
نیست چون قسمت، طلب دست دهان گم کرده ای است
دل که در زلف پریشان تو می جوید قرار
در شب تاریک مرغ آشیان گم کرده ای است
رهنوردی را که نبود رهبر ثابت قدم
در بیابان طلب سنگ نشان گم کرده ای است
زیر گردون هر که را می بینم از صاحبدلان
دست و پا در زیر تیغ بی امان گم کرده ای است
در صراط المستقیم عشق، عقل خرده بین
در دل شب راه در ریگ روان گم کرده ای است
هر دل بی درد کز درد طلب افتاد دور
از نفس گیری درای کاروان گم کرده ای است
هر که بهر دانه گردد گرد این سنگین دلان
شاهراه آسیای آسمان گم کرده ای است
هر جوانمردی که سر می پیچد از فرمان پیر
در صف مردان کماندار کمان گم کرده ای است
آن که دارد موی آتش دیده را در پیچ و تاب
خویش را چون تاب در موی میان گم کرده ای است
هر که غافل از ظهور حق بود در ممکنات
بوی یوسف در میان کاروان گم کرده ای است
هست در گم کردن خود، هست اگر آرامشی
هر که خود را یافت مرغ آشیان گم کرده ای است
نیست هر کس را که صائب نفس در فرمان عقل
بر فراز توسن سرکش عنان گم کرده ای است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی گمشدن و جستجوی معانی عمیق زندگی است. شاعر به بیان احساسات مختلفی میپردازد که ناشی از گمکردن چیزهای ارزشمند و مهم در زندگی است. او به گمکردن عشق، امید، و هویت اشاره میکند و به این نکته میپردازد که در جستجوی معنای زندگی، افراد بسیاری دچار سردرگمی و بیهدفی میشوند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که پیدا کردن خود و آرامش درونی بستگی به درک عمیقتری از زندگی و وجود دارد. لذا، یافتن حقیقت و معنا در زندگی انسانها نیازمند توجه واقعی به خود و دقت در مسیر انتخابی است که در پیش دارند.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس ناامیدی و درد ناشی از فقدان و جستجوی بینتیجه اشاره دارد. سخن از مرگی است که به دلیل دوری از وطن و آشیانه خود به وجود آمده و بیان میکند که ناله و فریاد این مرغ، بیجواب مانده و مانند تیر بیهدف در فضای خالی سرگردان است. در اینجا، اشاره به جستجوی چیزی ارزشمند و از دست رفته است که صدا و درخواست آن به هیچ جا نمیرسد.
هوش مصنوعی: هر کسی را که در این موقعیت پرهیاهو میبینم، در واقع یوسف خود را در بین کاروان گم کرده است.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند درک کند که همانند پروانه، احساس عشق و شور سوختن در دل آتش را تجربه کند. او در حقیقت بهشت ابدی را گم کرده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در آغاز زندگی و جوانی از زیباییها و لذتهای عشق غافل شود، در واقع در ایامی که باید شادابی و خوشی را تجربه کند، چیزی ارزشمند را از دست داده است.
هوش مصنوعی: این حیوانات که هر کدام به نوعی در کنار هم هستند، در دشت و صحرا در حال چرا هستند و شبان آنها نیز گم شده است.
هوش مصنوعی: افراد بی نصیب، در جستجوی روزی به دنبال چیزهایی میروند که برایشان مقدر نشده است. چون اگر چیزی مقدر نشده باشد، هر تلاشی برای به دست آوردنش بی فایده است. در واقع، طلب روزی از دست خودشان، مانند تلاش بیهودهای است که به نتیجه نمیرسد.
هوش مصنوعی: دل که در زلف پریشان تو میجوید قرار به این معناست که وقتی دل به دنبال آرامش و سکون در زلفهای درهم و برهم توست، مانند پرندهای است که در شب تاریک، راه خانهاش را گم کرده و در جستجوی آشیانهاش میگردد.
هوش مصنوعی: کسی که در بیابان به راه میافتد و رهبری ندارد، مانند مسافری است که نشانهها و سنگهای مرزی را گم کرده است و نمیداند به کدام سمت برود.
هوش مصنوعی: هر کسی را که زیر آسمان میبینم، از صاحبدلان و اهل معرفت، به نظر میآید که در زیر فشار و مشکلاتی بیپایان دچار سردرگمی و بیراهی شده است.
هوش مصنوعی: در مسیر مستقیم عشق، عقل محدود و کوچک در دل شب، راهش را در شنهای روان گم کرده است.
هوش مصنوعی: هر قلبی که از درد دوری کند، در واقع مثل کسی است که در جستجوی آرامش و نفس کشیدن است، اما مانند فردی است که در میان کاروانی گم شده و نمیداند کجا برود.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال کسب محبوبیت و رضایت این افراد سنگدل باشد، در واقع راه درست و مسیر صحیح زندگی را گم کرده است.
هوش مصنوعی: هر فرد با غیرتی که از دستورات و راهنماییهای بزرگترها سرپیچی میکند، در واقع در میان مردان جنگجو، به مانند کسی است که تیر کمانش را گم کرده است.
هوش مصنوعی: کسی که موهایش همچون آتش میدرخشد، در خم و پیچ زندگیاش، خود را مانند تابی که در میان موهایش گم شده است، پیدا نمیکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از ظهور حقیقت بیخبر باشد، مانند فردی است که در میان کاروان، بوی خوش یوسف را گم کرده است.
هوش مصنوعی: در گم کردن خود، آرامشی وجود دارد و کسی که خود را پیدا کرده، مانند پرندهای است که آشیانهاش را گم کرده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در کنترل نفس و عقل خودش موفق نیست و نمیتواند بر خواستههای درونیاش تسلط داشته باشد، مانند اسب وحشی است که لگامش گم شده و نمیتواند به مسیر درست هدایت شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.