آن که ما سرگشته اوییم در دل بوده است
دوری ما غافلان از قرب منزل بوده است
ما عبث در سینه دریا نفس را سوختیم
گوهر مقصود در دامان ساحل بوده است
ما ز هجران ناله های خویش می پنداشتیم
چون جرس فریاد ما از قرب محمل بوده است
ما عبث دل را به زیر آسمان می جسته ایم
این سپند شوخ در بیرون محفل بوده است
داد از قید جهان زنجیر، آزادی مرا
شاهراه کعبه مقصد سلاسل بوده است
تا دلم خون گشت، سیر چرخ بی پرگار شد
سیر این پرگارها بر نقطه دل بوده است
تا گرفتم رخنه دل را، جهان تاریک شد
روشنی این خانه را از رخنه دل بوده است
زیر مرهم می شناسد حال داغ ما که چیست
هر که را آیینه پنهان در ته گل بوده است
چشم او صائب مرا از عقل و دین بیگانه کرد
دوستی با می پرستان زهر قاتل بوده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و گمگشتگی انسانی است که در تلاش برای دستیابی به مقصودی معنوی و درونی است. شاعر میگوید که ما در جستجوی محبوب واقعی خود هستیم در حالی که از حقیقت و نزدیکی به آن دور شدهایم. او به خود میگوید که در دریا غوطهور شدهایم و حقیقت را در ساحل یافتهایم، نماد این که ممکن است آنچه به دنبالش هستیم در نزدیکترین مکانها باشد. نالهها و فریادهای ما ناشی از دوری از معشوق است، و این دوری تنها ناشی از غفلت خود ماست. شاعر احساس میکند که قید و بندهای دنیوی مانع آزادی او شده و در تلاش برای فهم خودش و عشق حقیقیاش، دچار سردرگمی شده است. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که درد و رنجش ناشی از محبت به دنیا و دور بودن از روحانیت است.
هوش مصنوعی: ما در درون خود به دنبال کسی هستیم که در دل ما حضور دارد، اما غافل از این موضوع هستیم که فاصله ما از او به خاطر ناآگاهی و فاصله گرفتن از جایگاه واقعیمان است.
هوش مصنوعی: ما بیفایده در عمق دریا تلاش کردیم و جان خود را به خطر انداختیم، در حالی که هدف و چیز ارزشمند نزدیکیهای ساحل بود.
هوش مصنوعی: ما از جدایی و فراق، نالههایمان را به حساب میآوردیم، بهگونهای که گمان میکردیم صدای فریاد ما از نزدیک بودن محلی است که در آن حضور داشتیم.
هوش مصنوعی: ما بیجهت دل و جانمان را برای جستجوی عشق در آسمان خرج کردهایم، در حالی که عشق شاد و بازیگوش در واقع خارج از جمع ما وجود داشته است.
هوش مصنوعی: به خاطر زنجیرهایی که در این دنیا دارم، فریاد میزنم. آزادی من راهی است که به کعبه میرسد و هدف اصلی از این زنجیرها بوده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دلم به شدت رنجید، حرکت چرخ بدون راهنما شد. این پرگارها به دور نقطهای که دل من بوده میچرخند.
هوش مصنوعی: وقتی که به عمق دل خود پی بردم، همهچیز برایم تیره و تار شد؛ روشنایی این خانه نیز از دلتنگی و آسیبهای درون خودم نشأت گرفته است.
هوش مصنوعی: کسی که در عمق وجود خود دچار درد و رنج است، میتواند درد دیگران را درک کند. هر کسی که در دل خود تلخیها و غمها را تجربه کرده باشد، میتواند احوالات دیگران را بهتر بفهمد.
هوش مصنوعی: چشم او باعث شد که من از عقل و دین دور شوم. دوستی با کسانی که به میپرستی مشغولند، مانند زهر کشندهای است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شور استغنای عشق از حسرت دل بوده است
کوس اربابکرم فریاد سایل بوده است
چشم غفلتپیشه را افسردگی امروزنیست
مشت خاک ما به هرجا بود کامل بوده است
در گرفتاری رسا شد نشئهٔ پرواز من
[...]
ما پی تحصیل یار و یار در دل بوده است
حاصل تحصیل ما تحصیل حاصل بوده است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.