کوه را پای ادب در دامن تمکین ازوست
پله ناز بتان سنگدل سنگین ازوست
گرچه شکر خنده اش در پرده شرم و حیاست
در دل دریای تلخ آب گهر شیرین ازوست
با دل مجروح ما حاشا که کوتاهی کند
آن که خون در ناف آهوی ختا مشکین ازوست
تا چه خواهد کرد یارب با دل بی تاب ما
برق جولانی که کوه طور بی تمکین ازوست
نیست غافل آفتاب از حال دورافتادگان
ذره را شمع تجلی بر سر بالین ازوست
دامن پاکی که خونم را نمی گیرد به خود
دستها چون پنجه مرجان به خون رنگین ازوست
در حریمش دولت بیدار، خواب آلوده ای است
آن که خواب غفلت ما این چنین سنگین ازوست
آن که می دارد زبان گندمین از ما دریغ
تخم انجم، خرمن مه، خوشه پروین ازوست
آتشین رویی که شمع محفل ما گشته است
خار مژگان مهر عالمتاب را زرین ازوست
نیست صائب غیر کوه غم، که بادا پایدار
آن که گاهی این دل بی تاب را تسکین ازوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و دوسوگرایانه شاعر پرداخته است. کوه نماد استقامت و ادب است، در حالی که زیبارویان سنگدل به تشنگی و سختی زندگی اشاره دارند. خنده معصومانه و شرمآور معشوق در دل بحر تلخی نهفته است که نشاندهنده تعارضات درون و بیرون است. شاعر با اشاره به درد و رنج دل مجروح خود، به حاکمیت عشق و زیبایی در زندگی اشاره میکند.
همچنین، آفتاب از حال کسانی که در غفلتند غافل نیست و در حریم عشق باید به بیداری و آگاهی دست یافت. دستهای شاعر به زیبایی و رنگین بودن تشبیه شده و نمادی از عشق و احساسات عمیق اوست. این شعر در نهایت بر تداوم عشق و امید به تسکین دل بیتاب شاعر تأکید دارد.
هوش مصنوعی: کوه به دلیل مقام و احترامی که دارد، باعث خضوع و سر فرود آوردن دیگران میشود و این، از جایگاه والای آن ناشی میشود. همچنین، زیبایی و نازک دلی سنگهای سخت و سنگین، ریشه در لطافت و جاذبهی نهفته در وجود آن دارد.
هوش مصنوعی: هرچند لبخند او با حیا و شرم همراه است، اما در دل او، همانند دریا، زلال و شیرین است.
هوش مصنوعی: دل مجروح ما هرگز نمیتواند کوتاهی کند، زیرا کسی که در دلش عشق و محبت به آن آهوی سیاه دارد، از او دور نخواهد شد.
هوش مصنوعی: پروردگارا، نمیدانیم تو با دل ناآرام ما چه خواهی کرد؛ همانطور که آن برق درخشان کوه طور را متزلزل کرده و تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: خورشید از حال کسانی که دور افتادهاند غافل نیست؛ ذرهای که بر بستر خود قرار دارد، نور و روشنیاش از همان خورشید است.
هوش مصنوعی: دستهای من چون پنجههای مرجان، به دلیل پاکی دامنم، خون را به خود جذب نمیکند.
هوش مصنوعی: در مکان مقدس او، خوشبختی و fortune به حالت بیداری است، اما کسی که در خواب غفلت به سر میبرد، به شدت تحت تاثیر خوابآلودگی شده و از این خوشبختی دور است.
هوش مصنوعی: کسی که زبانش از گندم تلختر است، از ما دریغ ندارد که دانههای ستارهها، خوشههای ماه و خوشههای پروین را برای ما به ارمغان آورد.
هوش مصنوعی: چهرهی دلفریب و جذاب او باعث روشنی محفل ما شده است و مژههای او که همچون خار است، زیبایی و درخشندگی خاصی به این دنیا میبخشد.
هوش مصنوعی: غیر از کوه غم و اندوه، هیچ چیز دیگری وجود ندارد که بتواند دل بیتاب و ناآرام مرا به آرامش برساند و آن آرامش همیشه پایدار باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.