|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این مصرعها از درد و غم خود میگوید. او با بدنی غرق در آب و زبانی سوخته از آتش دلش، به احساس غم و تنهایی و فراق از وطنش اشاره میکند. او تنها دمن را به عنوان چیزی از خود میخواهد و از وضعیتش ابراز نارضایتی میکند.
هوش مصنوعی: هر چند که بدنم در آب چشم غرق شده است، اما دل من از آتش عشق میسوزد و زبانم در دهانم خاموش است.
هوش مصنوعی: با حسرت زندگی در دوری از وطنم، تنها چیزی که برایم باقی مانده دمنوش است. نمیخواهم به این شکل زندگی کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تن کوبم و سرپیچم و بر روی زنم
آماده درد و رنج و اندوه منم
نه ریزم و نه گدازم و نه شکنم
فولاد رخ و سنگ سر و روی تنم
از آمدنم فزود رنج بدنم
از بودن خود همیشه اندر محنم
وز بیم شدن باغم و درد حزنم
نه آمدن و نه بدن و نه شدنم
چندان نازست ز عشق با جان و تنم
گویا که تو عاشقی و معشوق منم
هیچم همه تا با خود و با خویشتنم
هستم همه تا با خود و با جان و تنم
تا میماند از «من» من یک مویی
مویی نشود پدید چیزی که منم
گفتی که بمه نگه کن انگار منم
روی توام آرزوست، مه را چکنم؟
مه چون تو کجا بود که در هر ماهی
یک شب چو رخت باشد و باقی چو تنم؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.