گنجور

 
ادیب صابر

اگر به شعر روا باشدی نبوت شعر

چه مایه شاعر فحل آمدی زامت من

حریم حرمت تو گر حرم شده ست چراست

از این حرم همه حرمان نصیب حرمت من

مرا ولی نعم جز کل جواد تو نیست

زدولت کرم و جود توست نعمت من

نغوذ بالله اگر من به جای نعمت تو

همان کنم که تو کردی به جای خدمت من