گنجور

 
رضاقلی خان هدایت

از وارستگان زمان خود بوده و در بلاد ایران سیاحت می‌نمود. در اصفهان شیخ محمد علی لاهیجی متخلص به حزین از عرفای متأخرین وی را ملاقات نموده. گفته است که در ایام شتا او را دیدم نمد پاره‌ای بر دوش و سر و پای برهنه در میان برف می‌گذشت و به قدریک شبر برف بر سرش جمع شده بود و از شوریدگی حال و پریشانی خیال در مقام ریختن آن نمی‌آمد. چندانکه خواستم با وی تکلمی کنم ملتفت نگشته، از من در گذشت. به هر حال این دو بیت از اوست:

ز هم نمی‌گسلد رشتهٔ نظارهٔ من

به عمر خود نکنم غیر یک نگاه ترا

چه منع می‌کنی از بینوایی که مراست

که پادشاه ندارد گدایی که مراست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode