گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رضاقلی خان هدایت

اسمش شیخ نجیب الدین رضا از اماجد مجذوبین و اکابر محبوبین بوده و پس از جذبه به سلوک رجوع کرده. ارادت به شیخ محمد علی مؤذّن خراسانی از مشایخ سلسلهٔ علیّهٔ ذهبیه داشته و خود هم از مشایخ آن سلسله است. شیخ المتأخرین جناب آقا محمد هاشم قدّس سرّه فرموده است که او را هفت دیوان در حقایق است و اُمّی بوده. خود نیز در ضمن رسالاتش این معنی را اظهار فرموده. غرض، مثنوی سبع المثانی و خلاصة الحقایق و دیوان غزلیاتش به نظر رسید. در بعضی مقاطع جوهری و رضا و نجیب الدین تخلص نموده. اگرچه اصلاً تبریزی است، اما در اصفهان بوده و رحلتش در سنهٔ ۱۰۸۰، تیمنّاً چند بیت نوشته شد:

نکتهٔ وَجَهت به وجهی خالی از اسرارنیست

چشم حق بین باز کن کاینجا بجز دیدار نیست

٭٭٭

مرد عاشق پیشه فارغ نیست ازسودای دوست

زانکه مردان خدا را عشق تا حق رهبر است

٭٭٭

مثال نی اگر از خود تهی شود سالک

همیشه پُر ز دَم پاک آن دهن باشد

مِنْمثنوی خلاصة الحقایق

شمع و چراغ همه روشن ازوست

بوی خوش هر گل و گلشن ازوست

کنه کمالش عری از عقل‌هاست

قرب وصالش بری از نقل هاست

در همه جا حاضر و غایب چو نور

در همه جا مبدأ نور حضور

اوست بسیط و همه عالم بساط

اوست محیط و همه عالم محاط

هر چه نموده است به قدر عیان

می‌دهد ازوحدت ذاتش نشان

بود وجود همه اشیا دم است

کلی آن دم نفس خاتم است