بخش ۱۲۹ - گلشن دهلوی رَحْمةُ اللّهِ عَلَیهِ
اسمش سعداللّه، ملقب به شاه گلشن بوده و ارادت خود را در خدمت مولانا شیخ عبدالاحد، نوادهٔ جناب شیخ احمد سرهندی تربیت نموده، گویند با وجود تأثیر و تصرف در نفوس مشیخه قبول نمینموده و در نهایت تجرد به سر میبرد. چنانکه یک جامهٔ خشن را دوازده سال تغییر نداد. وقتی قریب به غروب از دهلی بیرون شده. مدتها مفقودالاثر بود. پس از ظهور و حضور سبب غیبت را پرسیدند. گفت: شنیده بودم که احمدآبادِ گجرات را وقت غروب خوشی است. رفتم، دیدم و حال برگردیدم. غرض، از متأخرین مجردان و موحدان محسوب میگردد. فوتش در سنهٔ ۱۱۴۱ واقع شده. اشعار بسیاری دارد و در شاعری طریقهٔ اهل هندوستان را میسپارد. به هر صورت این بیت از آن جناب قلمی گردید:
برآ از ظلمت تن تا که نور جان شود پیدا
زجان بگذر دلاچون من که تاجانان شودپیدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.