از خواری شاگرد و ز فخر استاد
صد چاک به جیب هستیم پیش افتاد
ز استاد بگشوم آمد اینحرف آزاد
فریاد زدانش و ز نادانی داد
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
از خواری شاگرد و ز فخر استاد
صد چاک به جیب هستیم پیش افتاد
ز استاد بگشوم آمد اینحرف آزاد
فریاد زدانش و ز نادانی داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نابرابری و تفاوت میان شاگرد و استاد اشاره میکند. او میگوید که شاگرد باوجود تلاشهای خود، همچنان در موقعیت پایینتری قرار دارد. همچنین بیان میکند که این حرفها بر اساس دانش و نادانی است و از این رنج و فشارهای اجتماعی شکایت میکند.
هوش مصنوعی: در این بیت بیان میشود که ما به خاطر وقار و افتخار استاد و همچنین به دلیل تحقیر شاگرد، دچار مشکلات و احساس کمبود هستیم. در واقع، تأثیرات استاد و موقعیت کمتر شاگرد بر زندگی ما تأثیر گذاشته و ما را به چالش کشیده است.
هوش مصنوعی: از استاد آموختهام و اکنون این سخن را با آزادی بیان میکنم؛ فریاد میزنم از دانش و نادانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ماه سخنگوی من ای حور نژاد
از حسن بزرگ ، کودک خرد نزاد
در سحر بدلبری شدستی استاد
این ساحری از که داری ای دلبر یاد
گر درد کند پای تو ای حور نژاد
از درد بدان که هر گزت درد مباد
آن دردمنست بر منش رحم آید
از بهر شفاعتم بپای تو فتاد
گر شاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد
زنهار مگو که کعبتین داد نداد
کان نقش که کرد رای شاهنشه یاد
در خدمت شاه روی بر خاک نهاد
ایزد همه ساله هست با مردم راد
بر مرد دری نیست تا ده نگشاد
ما را بدل خار بنی سروی داد
بر داشت چراغکی و شمعی بنهاد
در محنت شو خوش و مکن نعمت یاد
شو در ده تن که داد کس چرخ نداد
چون بار بلایی که قضا بر تو نهاد
تن دار چو کوه باش و بی باک چو باد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.