بر جگر داغی ز عشق لالهرویی یافتم
در سرای دل بهشت آرزویی یافتم
عمری از سنگ حوادث سوده گشتم چون غبار
تا به امداد نسیمی ره به کویی یافتم
خاطر از آیینه صبح است روشنتر مرا
این صفا از صحبت پاکیزهرویی یافتم
گرمی شمع شبافروز آفت پروانه شد
سوخت جانم تا حریف گرمخویی یافتم
بیتلاش من غم عشق توام در دل نشست
گنج را در زیر پا بیجستوجویی یافتم
تلخکامی بین که در میخانه دلدادگی
بود پر خون جگر هرجا سبویی یافتم
چون صبا در زیر زلفش هرکجا کردم گذار
یک جهان دلبسته بر هر تار مویی یافتم
ننگ رسوایی رهی نامم بلندآوازه کرد
خاک راه عشق گشتم آبرویی یافتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.