سی جیم وُ پنجاه جیم وُ پنجاه هزار جیم
سی نادِعلی بیش دَکِنّی بُو ته دیم
اگر دَنی بُو آفلهیِ مالْ ته دیم
شیرووِن وُ شما خی ره بنویشتْ بیمْ کابیمْ
گَرْدِهِنْ مره مازندرون یکی تیم
گیرمّه اوُن خالْره که دَرِهْ به ته دیم
دَکِتْ سُنْبُلِ سایه به ته روی سیم
اَبرو مشکی خطّ بکشیهْ به ته دیم
اونْ ته کمندِ حلقوئه یا خطّ جیم
یا اوُنْ گِلِهْ باغ گشتْ کَنِنْ یا به ته دیم
یا سُنبله میته، به خطّ مشکه گِلیمْ
یا پِستهِیِ خَندونهْ دِهُونْ ته، یا میم
دِسِرْخِه گِلْ غنچهْ پییُونه ته دیم
یا ایزد سوادْ کِرْدِهْ، خوشهْ دَسْ ته دیم
دوستْ بَکُوشتْ مره هر دم به گوشهیِ جیم
گَرْ ایشِمْ، به ناز و غمزه پیچهْ شه دیم
دُتِرکِهْ، دِیٰاغیهْ، دِ جیمه یا سیم؟
دِبَرْفوئِهْ یا قَوسهْ، هلالْ ماهِ نیمْ؟
دِهون حُقّهیِ شربته، لَعْله یا سیم
یا غنچوئِهْ، یا پسته بَئی به دِنیم؟
هِلا بناگوشْ نَکِتْ بُو مشکه گلیم
هلا شرمسارِ نِه خُور و مونگْ به ته دیم
هزاردل سییو بیش (پیش) کردی شه رویِ سیم
زَمونه تِرِه، ته کِرْدِهْ آوَرِهْ دیم
سوا بِنمائی دستْ و بالْ چنون سیم
تُو شِهْ خارِ سَرْ شورْنی وُ شه مونگهْ دیم
نشو به گِلِ جا، گِلْ نَوونه ته دیم
گِلْ به رُونَشِنْ، که مالْ نکفه ته دیم
اوُنْ زلفه که یار هِشِنّییهْ رویِ سیم
یا زنگیهْ که تَرْسِنِهْ وی تُرکِ بیم
یا بیجنِ دِلْ، اونکه توها کردی ریمْ
یا مه کَشتنِ وَرْ، رَسِنْ اُورْدی به دیم
تنْ عاجه، تنه لُو شکّرْ، مونگه ته دیم
برفه وُ چِشْ مسّهْ وُ جنافه ته سیم
چه گِل وُ چه خِرْشید وُ چه مونگه ته دیم
نِرْزِنِهْ دَنی ته کمندِ یکی نیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هزاران پیچ و شکن زلف تو بر روی سیمای تو که بسیار «نادعلی» بر آن کنده شده (آبلهگون تو) فرو افتاده است.
اگر اثر آبله بر روی تو نبود / شیروان و شماخی را به کابین تو مینوشتم
اگر یکدانه (یک تخم) در مازندران به من بدهند / آن خال (دانه) را که به چهرهی توست برمیگزینم
سایهی سنبل زلف، بر سیمای سیمفام تو افتاد / ابرو، خط مشکی بر روی چهرهی تو کشیده است
آن حلقهی کمند توست یا خط جیم است / یا در باغ گل، گشت میکند یا بر روی تو؟
یا موی تو سنبل است به خط گلالک مشکین / دهان تو مانند پسته خندان و یا حلقهی «میم» است؟
روی تو مانند دو غنچهی گل سرخ است / یا ایزد با دست خود روی تو را نقش (رسم) کرد
دوست هر دم مرا با گوشهی چشم کشته است / اگر نگاهش کنم، با ناز و غمزه، روی خود را میپوشاند (برمیگرداند)
دو ترک، دو یاغی، دو جیم یا میم است؟ / دو ابرو، دو کمان است یا هلال ماه یا دو نیمهی ماه است؟
دهان حقهی شربت، لعل یا سیم است / یا غنچه و یا پستهی به دو نیم شده است؟ (یا پسته خندان است؟)
هنوز گلالک مشکین به بناگوش نیفتاده است / هنوز خورشید و ماه بهروی تو شرمسارند
از پیشتر، هزار دل را با روی سیمین خود سیاه کردهای / زمانه به کردهی تو، تو را روبرو میسازد (برملا میسازد)
بامداد دست و بازوی سیمین را آشکار کردی / تو سر زیبا و روی ماهوش خود را میشویی
به جای گل مرو، رویت چون گل نمیشود (به گلزار مرو، گل چون رویت نمیشود) / گل را به روی خود مریز، که اثر آن در چهرهات برجای نماند
آن زلف است که یار بر روی سیمین افشانده / یا زنگی است که از ترک بیم دارد؟
یا دل بیژن است که بر چهرهات پهن کردهای / یا رسن است که برای کشتن من به سویم آوردهای؟
تن تو سپید، لبت شکرین و روی تو ماهوش است / ابرو و چشم خمارین و زنخ تو سیمین است
روی تو مانند گل، خورشید و ماه است / جهان به نیم کمند گیسوی تو نمیارزد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.