دیرْ هاکتْ هزارْ داغْ به دلْ دارمه جایی
سُورینه وَشْ، کوکِ رَوشْ، بُورْده جایی
امیر دْ خِشْ وَر دارْنه، مدّعایی
مُونگْ جُراَتْ ندارْنهْ هرگزْ روزْ درآیی
دلْ گَرْمهْ به مهرْ، اَندی هادهْ که دایی
نَهلْ گرمهْ دِل مِهرْوَرزی، به جایی
قَسّم به تنهْ عشق و ذاتِ خدایی
که بی ته مرهْ مه زندگی نَوایی
شومّه که تنه مهرْ نوَرْزمْ، نشایی
ته مهرْوَرزی ره، سَنگِ پیونْ دلْ وایی
لَعْلِ حُقْهْ میونْ، سخن ته درآیی
«آری» بَئو که طاقتْ ندارْمهْ «نایی»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دیرگاهی در یک جا، هزار داغ در دل دارم / زیرا، سروآسا و کبکخرام من، به جایی رفته است
امیر آرزویی برای دو بوسهی تو دارد /ای تاووس جلوه، که ذات عرب داری و بیهمتایی!
دلم به مهر تو گرم است، آنقدر (بوسه) بده که میدادی / مهرورزی دل را به دیگر جای مگذار!
سوگند به عشق تو و ذات خداوندی / که بیتو زندگی برایم بایسته نیست (نمیباید)
میروم که به تو مهرورزی نکنم، نمیشود (شایسته نیست) / مهرورزی تو را، دلی مانند سنگ (استوار) لازم است
سخن تو از میان دهان لعلفام تو بیرون میآید / «آری» را بگوی که تاب شنیدن «نه» را ندارم
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.