امیر گنه: با اینکه پَهْلونْمِه به کَونْ
از اینْ بیش طمعْ نییه مره به خوبون
کُردی مِثْل و مونند گِنِنِهْ به خوبون
ای مرد کنارِ کیمهْ و داشتْمه شه خُونْ
امروزْ به گِذِرْ دیمه شه شاه خوبون
مه دلرِهْ بَوِرْدِهْ، تَنْ نئیر نه آروُنْ
سه هفتوئِه شه کارْرِهْ هدامه سامون
اسٰاوَخْتِهْ که عشقْ بَوِرِهْ به پایونْ
اسا من تنه پیشْ گرفتار بئیُوونْ
ته واستیرهْ که شاه ره بئیتمه دامونْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: با اینکه جهان پهلوان هستم / از این بیش به خوبان آزمندی ندارم (امید ندارم)
خوبان را به کردی مثل و مانند میگویند (می کنند) / باز هم مرد کنار کومهام و خانه و خصلت خود را داشتهام
امروز در گذرگاه، شاه خوبان (زیبایان) را دیدم / دلم را ربود، تنم آرام نمیگیرد
سه هفته است که به کار خود سر و سامان دادم / وقت آن است که عشق، آنرا به پایان ببرد (عشق را به پایان ببرد)
اکنون من به پیش تو گرفتار شدهام / و برای تو است که دست به دامان شاه شدهام
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.