کِجِهْ تا کِجِهْ گِرْدِنُ و بوئه سٰامون؟
مه دِدَستْ به دوُستِ گردنْ تا به دامُونْ
پیغوم که ته جا رسیمه روزگارونْ
تو شه خِشْ قراری، منْ ندارمه آروُنْ
اونکه پَرْدِهْگاهْ، هرگز نیامو بیرونْ،
اونکه اَفْتُو، هرگز ندییه وِنِهْ سُونْ،
اَمْرُوزْ به رسوایی هرستا به مَیْدونْ
یارونْ مَحْشَرِ روزهْ اَمْروُزْ به گیلُونْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
از کجا تا به کجای گردن محبوب مرز و سامان باشد؟ / باید دو دستم به گردن دوست تا به دامان قرار گیرد
روزگارانی که من برایت پیام میفرستادم / تو خوش قرار و آرام بودی، من آرام ندارم
آنکس که هرگز از پردهگاه بیرون نمیآمد، / آنکس که هرگز خورشید مانندهی وی ندیده بود،
امروز به رسوایی در میدان عمومی ایستاده است / یاران! امروز در گیلان روز رستاخیز برپا شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.