امیر گنه: حَیْرُونمه ته مونگه چیره
به یک دلْ اَندی دَرْدْ دَوُونه، نمیره
اگر که دَنی کَسْ به کَسِ دَرْدْ میرهْ
اسٰا ویسّه که مه خاکْ ره لاله گیرهْ
دوستِ تَشْ عشقْ هَرْدَمْ مه دلْ بئیره
بَسُوجه دلِ من و ریمُونْ نَئیرهْ
دُوسْ ونه منه دلْ ره شه دست بئیره
وی او زَنّهْ مه آتشْ ره که دَمیره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: من از چهرهی ماهوش تو در شگفتم، / به دلی که (در آن) اینهمه درد باشد و نمیرد!
اگر که در دنیاکسی از درد کسی بمیرد / اکنون میبایستی که خاک گور مرا لاله فرا میگرفت
هر دم که آتش عشق دوست در دلم در بگیرد (شعلهور شود) / دل من میسوزد و ترمیم نمیپذیرد
دوست باید دل مرا به دست خود بیاورد / و او بر آتش (درونم) من آب بزند تا خاموش شود
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.