بشنُوسْمهْ روزی گته یاری به یاره
لَیْلی چَنْ قَدمْ گَشتْ بَورْد نُو ویهاره
گیتهْ سرِ راهْ، هر جٰا که دییهْ خارهْ
به یادِ اونْ که پای مَجنونْ نوارهْ
صَدْ ناوُکِ غَمزهْ دوستْمنه دلْ کاره
اَیْ دُوست! هاپرْس گَهْ حالِ منهْ غمخواره
اونْ قدمْ که لَیْلی به دنیا بیٰارهْ
امیر ته مَجنُونه، به ته اُونْ چشْ دٰارهْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شنیدهام روزی یاری به یاری میگفت: / لیلی چند گام از نوبهار را گشت کرد؟
هر جا که در سر راه خاری میدید، آنرا برمیداشت / به یاد آنکه به پای مجنون نخلد (پای مجنون را پاره نکند)
دوست صد ناوک غمزه را به دل من میکارد /ای دوست! گاهی حال من غمخواره را بپرس!
آنگام که لیلی در دنیا (برای مجنون) برمیداشت / امیر هم مجنون تست و بدانگونه از تو انتظار دارد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.