ویهار و ویهار و همه جا ویهاره
آقای جمعه یتّا، مزیّر چهاره
آقا گنه: این آیش تنه زوارهز
مزیّر گنه: آقا! مه سرچنّه خرواره
پئیز آقا گیر نه انجیلی لیفاره
مزیّر ورکسی پرّنه بینج کوپاره
شونه مرزِ سرْ، ونگْ کنّه شه خِداره
تیل بخرده لینگِ هسّکا دیاره
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ویهار و ویهار و همه جا ویهاره
آقای جمعه یتّا، مزیّر چهاره
آقا گنه: این آیش تنه زوارهز
مزیّر گنه: آقا! مه سرچنّه خرواره
پئیز آقا گیر نه انجیلی لیفاره
مزیّر ورکسی پرّنه بینج کوپاره
شونه مرزِ سرْ، ونگْ کنّه شه خِداره
تیل بخرده لینگِ هسّکا دیاره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بهار و بهار و همه جا بهار است / ابوابجمع «آقا» یک سهم و از آن «مزدور» چهار است
«آقا» میگوید: این آیش مختصّ به توست / «مزدور» میگوید: آقا! سهم من چند خروار است؟
در پائیز (موسم بهرهبرداری) «آقا» چوب انجیلی را به دست میگیرد / «مزدور» کجکی از روی کوپهی خرمن شالی میپَرَدْ. (فرار میکند)
مزدور بر روی مرزبندی کشتزار رفته، خدایش را به یاری میطلبد / [ای خدا] استخوان پای گل خوردهی من نمایان شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.