سی وار مره جنگ کردی، منه خونکار تو
من ته ور بلا کَتْمهْ، گتی: هزار تو
خوشه دست و پارهها کردی نگار تو
ز سییُو بکردی مه روز و روزگار تو
یکروز پیغوم برسی مه جان، د بار تو
دکارْ منه مهر و نئیر دیگر یار تو
مه دل به همون قول بَورْدی، قرار تو
آخر نکنّی کار ره منه کنار تو!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
سی بار (بارها) با من ستیزه میکردی خونکار من تویی / من برای تو در بلاافتادم، میگفتی: هزار بار بیفت
دست و پای خویش را رنگین کردی (زینت دادی) / ولی روز و روزگار مرا سیاه کردی
ای جان من، یکروز دو بار برایم پیام فرستادی / مهر مرا به دل بکار و یار دیگر مگیر
دلم را به همان قول و قرار ربودی / آخر کار مرا به پایان نمیرسانی!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.