سه تا چینّه کا داشتْمه خجیروُ خارکْ
اتّارِهْ کِرْچِکْ بَوِرْدِهْ، اِتّا رِه شالکْ
اتّا بَمونِس وَنگْ بَکَنِهْ بهارِکْ
اوُنهم کَتِهْ پِهْ کَتِهْ زنّه کِتارِکْ
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
سه تا چینّه کا داشتْمه خجیروُ خارکْ
اتّارِهْ کِرْچِکْ بَوِرْدِهْ، اِتّا رِه شالکْ
اتّا بَمونِس وَنگْ بَکَنِهْ بهارِکْ
اوُنهم کَتِهْ پِهْ کَتِهْ زنّه کِتارِکْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
سه سر جوجهی زیبا و شادابی داشتم / یکی را باز شکاری ربود و یکی را شغالک
یکی مانده بود که در بهار آوازهخوانی کند / آنهم پای دیواری افتاده و جان میکند
سه جوجه داشتم شاداب و پروار
یکی شد طعمهی باز جفاکار
یکی را هم شغال زشت و مکار
ربود از چنگم آن شیّاد طرّار
یکی باقی که هنگام بهاران
بخواند بهر من آواز بسیار
فتاده بس غمانگیز و دلفگار
به حال نزع اندر کنج دیوار
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.