مِنْ بَمِردِهْ روزْ لاشْ رِهْ منه صحرا کَشْ
انگیسْ دَکِنْ مه زِبُونْ رِهْ پیکِفا کَشْ
ذِرّه ذِرّه تو منه گوشتْ رِهْ تِفاکَشْ
نَکِنْ سَرزَنِشْ، بیمه تنه جفا کَشْ
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
مِنْ بَمِردِهْ روزْ لاشْ رِهْ منه صحرا کَشْ
انگیسْ دَکِنْ مه زِبُونْ رِهْ پیکِفا کَشْ
ذِرّه ذِرّه تو منه گوشتْ رِهْ تِفاکَشْ
نَکِنْ سَرزَنِشْ، بیمه تنه جفا کَشْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
روزی که مردم، نعش مرا به بیابان ببر / انگشت در دهانم بنه و زبانم را از پشت سر بیرون بیاور
ذرهذره گوشت تنم را بریان و کباب کن / سرزنشم مکن زیراکه جفاکش تو بودم
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.