گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اوحدی

ز جام عاشقی مستم دگر بار

بریدم مهر و پیوستم دگر بار

به دام عاقلی افتاده بودم

ز دام عاقلی جستم دگر بار

ز عشقت توبه کردم، چون بدیدم

ترا، آن توبه بشکستم دگر بار

وجودم نیست گشت از عشق، تا تو

نپنداری که من هستم دگر بار

مرا معذور دار، ار بر خروشم

که هم دیوانه، هم مستم دگر بار

ز دم در دامنت دست، ار بگیری

درین بیچارگی دستم دگر بار