اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۶۲ - تمامی سخن چو دید آن عاشق دلسوز خسته همایون نامهٔ یار خجسته به جوش آمد دلش از درد و اندوه رخش چون کاه گشت و غصه چون کوه ز نو آغاز کرد افغان و زاری به زاری گفت با باد بهاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: عاشق دلسوز که خسته و غمگین است، نامهای از یار خوشبختش دریافت میکند. دلش از درد و اندوه به تپش میافتد و حالش بد شده و غصه او را مانند کوهی سنگین کرده است. او دوباره شروع به ناله و زاری میکند و با باد بهاری به بیان درد دلش میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی آن عاشق دلسوز و خسته نامهٔ خوشحالکنندهٔ یار را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: دلش از درد و اندوه به تنگ آمده و رنگ و رویش مانند کاه تیره شده است، در حالی که غصهاش به بزرگی کوه است.
هوش مصنوعی: با صدای غمانگیز و نالهآور، فریادی از نو سر میدهد و با نسیم بهاری گفتگو میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.