گنجور

 
اوحدی

چو دید آن عاشق دلسوز خسته

همایون نامهٔ یار خجسته

به جوش آمد دلش از درد و اندوه

رخش چون کاه گشت و غصه چون کوه

ز نو آغاز کرد افغان و زاری

به زاری گفت با باد بهاری

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode