گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اوحدی

ای پیک نامه بر، خبر او به ما رسان

بویی ز کوی صدق به اهل صفا رسان

بیگانه را خبر مده از حال این سخن

زان آشنا بیار و بدین آشنا رسان

جای حدیث او دل آشفتهٔ منست

بشنو حدیثش و چو شنیدی به جا رسان

پوشیده نیست تندی و گفتار تلخ او

رو هرچه بشنوی تو مپوشان و وارسان

یا روی او ز دور درآور به چشم من

یا روی من به خاک در آن سرا رسان

زآن آفتاب رخ صفت پرتوی مگوی

یا چند ذره را ز زمین بر هوا رسان

ما را به آستانهٔ آن بت چو بار نیست

خدمت گریم، بر در اومان دعا رسان

آه و فغان اوحدی امشب، تو ای رسول

از جبرئیل بگذر و پیش خدا رسان