گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اوحدی مراغه‌ای

زلف تو اگر به تاب می‌بینم

دل ز آتش غم کباب می‌بینم

این جور، که بر دلم پسندیدی

ظلمیست که بر خراب می‌بینم

در دیدهٔ‌خود خیال رخسارت

چون عکس قمر در آب می‌بینم

این شیوهٔ چشمهای بی‌خوابت

گویی که: مگر به خواب می‌بینم

روی تو کشد مرا و این معنی

از دور چو آفتاب می‌بینم

هجر تو و مرگ اوحدی را من

«من ذلک» یک حساب می‌بینم

هر چیز که آن خطاست در عالم

چون از تو بود، صواب می‌بینم

 
 
 
امکانات حسابداری شخصی تدبیر