ماهرویا، عاشق آن صورت پاک توام
بندهٔ قد خوش و رفتار چالاک توام
قرص خورشیدی، که چون بر رویت اندازم نظر
روشنایی باز میدارد ز ادراک توام
فارغ از حال دل آشفتهٔزار منی
فتنهٔ خال رخ خوب طربناک توام
بر سر کوی تمنای تو از نزدیک و دور
هر کسی را آبرویی هست و من خاک توام
مار زلفت بر دلم هر لحظه نیشی میزند
شربتی بفرست از آن لعل چو تریاک توام
سرمه سازم دیدهای پاک بین خویش را
گر به دست آید غبار دامن پاک توام
اوحدی را در کمند آور، چو صیدی میکنی
ورنه من خود روز و شب دربند فتراک توام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و زیبایی معشوق خود میپردازد. او خود را بنده و دلبستهی صورت پاک و رفتار لطیف معشوق میداند و نور چهرهاش را به خورشید تشبیه میکند. شاعر به حالت دل آشفته خود اشاره کرده و میگوید که زیبایی خال معشوق دلش را مشغول کرده است. او در کوی محبوب از دور و نزدیک، خود را خاک پای او میداند و حسرت دیدارش را میخورد. عشق و زیبایی زلف معشوق برای شاعر درد و شوق به ارمغان آورده و او به دنبال رسیدن به غبار دامن معشوق است. در نهایت، شاعر خود را در بند عشق و افتادگی در برابر معشوق احساس میکند.
هوش مصنوعی: من عاشق چهره زیبا و پاک تو هستم و به خاطر قامت دلنشین و رفتار柔ای تو به تو وابستهام.
هوش مصنوعی: وقتی به چهرهات نگاه میکنم، مثل اینکه یک قرص خورشید را مشاهده کردهام که روشنی و درخشش را به وجود میآورد و من را از درک زیباییات پر میکند.
هوش مصنوعی: غرق در آرامش حال دل بیقرار من هستی، ای زیبا، تو خودت باعث شورو حالی در زندگیام شدهای.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به عشق و علاقهاش به معشوق اشاره میکند. او میگوید که در نزدیکی و دوری از مکان محبوبش، همه افراد دارای احترام و آبرو هستند، اما او خود را به عنوان خاک پای محبوبش میداند و از حقارت و تواضعش سخن میگوید. این نشاندهنده فداکاری و ارادت عمیق او به معشوق است.
هوش مصنوعی: موهای تو هر لحظه بر دلم زخم میزند، پس از آن لعل (مروارید یا سنگ قیمتی) که مانند تریاک مرا بیهوش کند، یک شربت بفرست.
هوش مصنوعی: اگر بتوانم، چشمان پاک خود را با سرمه زینت میبخشم، حتی اگر این کار به قیمت آلودگی دامن پاک تو تمام شود.
هوش مصنوعی: اوحدی را در دام خود بگیر، مثل صیدی که به دام میآوردی، وگرنه من خود هر روز و شب در دام تو هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام
نه مسلسل همچو آبم تا هوسناک توام
مهرهٔ افعی است آن لب زهر افعی باک نیست
ای گوزن آسا نه من زنده به تریاک توام
گفت هجرت تلخ وانگه خوشدلی آن من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.