ای به خار هجر ما را سفته دل
رحمتی کن بر من آشفته دل
رنگ رویم سربسر کرد آشکار
سر اندر سالها بنهفته دل
قصهٔ آتش، که در جان منست
بر زبان آب چشمم گفته دل
بر امید آنکه او را غم خوری
پیش خار غم چو گل بشکفته دل
سینهٔ ما را، که خلوتگاه تست
از غبار هر خیالی رفته دل
پیش ازینم هر کسی میداد پند
لیک از کس پند ناپذرفته دل
شرح بیداری و شبهای ترا
اوحدی، زین پس مگو با خفته دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.