اگر نوبهاری ببینیم باز
که بر سبزه زاری نشینیم باز
به شادی بسی میبنوشیم خوش
به مستی بسی گل بچینیم باز
سر از پوست چون گل برون آوریم
که چون غنچه در پوستینیم باز
زمستان هجران به پایان بریم
بهار وصالی ببینیم باز
چو دیوانگان رخ به عشق آوریم
پری چهرهای بر گزینیم باز
بگو محتسب را که: بر نام ما
قلم کش، که بیعقل و دینیم باز
نبودست ما را ز عشقی گزیر
برین بودهایم و برینیم باز
که آن بیقرین را خبر میبرد؟
که با درد عشقت قرینیم باز
بسی آفرین بر من و اوحدی
که نیکو حدیث آفرینیم باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.