اگر گوش بر دشمنانت نباشد
لب من دمی بیدهانت نباشد
ترا حسن و مالست و خوبی، ولیکن
چه سودست ازینها؟ چو آنت نباشد
نشینی تو با هر کسی وز کسی من
چو پرسم نشانی، نشانت نباشد
چه نخجیر کندر کمندت نیفتد؟
چه ناچخ که اندر کمانت نباشد؟
نجویم طریقی، نپویم به راهی
که آمد شد کاروانت نباشد
سری را، که پیوسته بر دوش دارم
نخواهم که بر آستانت نباشد
لب خود بنه بر لب من، که سهلست
اگر نام من بر زبانت نباشد
من از غصه صد پی دل خویشتن را
بسوزم، که از بهر جانت نباشد
اگر اوحدی را ز وصل رخ خود
بسودی رسانی، زیانت نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.