بمیرم چشم مستت را که جانم زنده میدارد
دلم را با خیال خود به جان با زنده میدارد
به نقد اندر بهشتست آنکه در خلوت سرای خود
چنان شاخ گل و سرو سهی نازنده میدارد
دعای عاشقان تست در شبهای تنهایی
که روز دولت حسن ترا پاینده میدارد
ز چشمت مردمی دیدیم و از روی تو نیکویی
ولی زلف سیه کار تو ما را زنده میدارد
مباد، ای اوحدی، هرگز ترا با خسروان کاری
غلام لعل شیرین شو، که نیکو بنده میدارد
مرا بس باشد این دولت که آن مهروی هر صبحی
دلم را همچو روی خویشتن فرخنده میدارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.