اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۲۴۵
یارم به سفر چو راه رفتن بگزید
نرگس دیدم ازو روان مروارید
بیچاره دلم در پی او می نگرید
می گفت که الوداع و خون می بارید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی حسرت و دلتنگی راوی است. او به سفر یارش اشاره میکند که وقتی راهی میشود، اشکهایش مانند مروارید میریزد. دل راوی به خاطر جدایی از یارش میسوزد و او در حالی که وداع میگوید، اشکهایش جاری است.
هوش مصنوعی: وقتی یارم به سفر رفت و از مسیر خود دور شد، نرگسی را دیدم که همچون مروارید در حال حرکت بود.
هوش مصنوعی: دل بیچارهام در پی او اشک میریزد و میگوید وداع، در حالی که اشکهایم همچون باران میبارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون حق مروت و کرم نگزارید
امروز که فرمانده و دولتیارید
فردا که شود چشم سعادت در خواب
از کرده بد چه چشم نیکی دارید؟
ای دلشدگان رخت به بستان آرید
چون ژاله سرشک خویش بر گل بارید
روزی دو سه گل پیش شما مهمان است
مهمان دو روزه را گرامی دارید
ای لشکر عشق اگرچه بس جبارید
آن یار به خشم رفته را باز آرید
یک جان نبرید دل اگر سخت کند
یک سر نبرید پای اگر بفشارید
ای همنفسان اگر مرا غمخوارید
باید که مرا چو دیگران نشمارید
امروز چو اندک مرضی هست مرا
از باده ی دوشینه معافم دارید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.