اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
»
شمارهٔ ۱۱۹
فریاد از آنچ نیست و می خوانندم
زاهد نیم و بزهد می دانندم
گر زانک درون من برون گردانند
مستوجب آنم که بسوزانندم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از دوگانگی درونیاش سخن میگوید. او میگوید که فریادش ناشی از واقعیت درونیاش نیست و مردم او را زاهد میدانند. اما اگر روزی حقیقت درونش آشکار شود، سزاوار مجازات خواهد بود. به نوعی، او به تناقض خود و انتظارات جامعه اشاره میکند.
هوش مصنوعی: من از آنچه نیست به شدت ناله میکنم، در حالی که عابدان مرا زاهد میخوانند و به اشتباه مرا از اهل زهد میدانند.
هوش مصنوعی: اگر وجود من را از درون بیرون کنند، بیتردید سزاوار آتش سوزاندن خواهم بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنان که به نام نیک میخوانندم
احوال درون بد نمیدانندم
گز زانکه درون برون بگردانندم
مستوجب آنم که بسوزانندم
خورشید تویی بذره من مانندم
چون ذره بخورشید همی بینندم
چونان شدهام که دید نتوانندم
تا پیش تو ای نگار ننشانندم
خورشید تویی بذره من مانندم
چون ذره بخورشید همی دانندم
فریاد از آنچ نیست و می خوانندم
زاهد نیم و بزهد می خوانندم
گر زانک درون برون بگردانندم
مستوجب آنم که بسوزانندم
دیوانهام نیم ولیک همی خوانندم
بیگانهام ولیک میرانندم
همچون عسسان بجهد در نیمهٔ شب
مستند ولی چو روز میدانندم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.