اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۷۴ چون بر سر و پای من نگه کرد او دوش هم از سر پای گفت ای زرق فروش گفتی سر پایداریم در غم هست گر بر سر پایداریی پس مخروش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به معشوقش اشاره میکند که با نگاه کردن به او در شب، احساساتش را برانگیخته است. او به معشوق میگوید که اگر او در غم هست و سر پا میماند، نباید از آن نگران باشد و باید صبر کند. این شعر نشاندهندهٔ عشق و انتظار است.
هوش مصنوعی: دیشب وقتی او به من نگاه کرد، از سر و پایم هم دست نکشید و گفت: ای دلال زیبایی.
هوش مصنوعی: اگر میگویی که در برابر مشکلات و غمها استواری خواهی داشت، پس چرا اینقدر بیتابی و ناله میکنی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بگشائی بخنده آن چشمۀ نوش
شکر بفغان آید و پروین بخروش
وز چشم بدش در آن دو زلفین بپوش
کو غارت کرد کلبۀ مشک فروش
گر میخواهی که وقت خودداری گوش
رنجی که به تو رسد مرنج و مخروش
گر هر دو جهان چو بحر آید در جوش
جمعیت خود به هر دو عالم مفروش
با خلق کرم کن و بآزار مکوش
ور جور کنی ز غیرت حق مخروش
بازار خداست هر چه آرند برند
ایخواجه چنانکه میخری باز فروش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.