گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

دل دوش دم نامتناهی می زد

وزکتم عدم نوبت شادی می زد

گر زحمت آب و گل نبودی به میان

بی واسطه دل دم الهی می زد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode