گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

رنجورم و در دل از تو دارم صد غم

بی لعل لبت حریف دردم همه دم

زین عمر ملولم من مسکین غریب

خواهد شود آرامگهم کوی عدم

امیر معزی

از روضهٔ حسن تو نگاری رسدم

وز موکب وصل تو غباری رسدم

تا چند کشند و چند افروزندم

من سوخته‌ام چرا همی سوزندم

مولانا

آواز سرافیل طرب میرسدم

از خاک فنا بر آسمان می‌بردم

کس را خبری نیست که بر من چه رسید

زان با خبری که بی‌خبر می‌رسدم

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
ابن یمین

هر دم غم جانان المی میدهدم

عشق کهنش ز نو غمی میدهدم

بر دف زند دشمن و اینطرفه که دوست

پیوسته بسان نی دمی میدمدم

قاسم انوار

مستدعیم از حضرت سلطان قدم

یک جرعه شراب را که سرتابقدم

مستم کند آن چنان که آسوده شوم

از قاعده وجود و از رسم عدم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه